English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
closed system U نظام اقتصادی بسته
closed system U منزوی
closed system U نظام بسته
closed system U سیستم بسته
closed system U سازگان بسته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
closed bus system U سیستم گذر بسته
closed cycle reactor system U در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
Other Matches
closed <adj.> <past-p.> U مسدود شده
closed <adj.> <past-p.> U مانع شده
closed <adj.> <past-p.> U بلوکه شده
closed <adj.> <past-p.> U بسته شده
closed <adj.> <past-p.> U سد شده
closed <adj.> <past-p.> U بندآورده شده
closed U وضع اماتوری یاحرفهای
closed U بسته
closed U مسابقه محدود به سن یاجنس
closed U ممنوع الورود
closed U محرمانه بسته
closed U مسدود
closed U محصور
closed U پای جلو را نزدیک خط گذاشتن
closed shops U سیستم بسته
closed shops U با کارکردانحصاری
closed shops U قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
closed circuit U تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود
closed circuit U تلویزیون مداربسته
closed circuit U مدار بسته
closed circuits U تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود
closed circuits U تلویزیون مداربسته
closed circuits U مدار بسته
closed shop U سیستم بسته
closed shop U با کارکردانحصاری
closed shop U موسسه کارشناسی
closed shop U قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
to have a closed meeting U نشست محرمانه داشتن [بخصوص سیاست]
closed conference U نشست مسدود
closed area U منطقه بسته
closed season U فصل منع ماهیگیری یا شکار
closed chain U زنجیر حلقهای
closed back U بافت پشت بسته که در آن گره های نامتقارن بدور تارهای مخالف گره خورده و در نهایت خود تار دیده نمی شود
to be closed to [all] traffic U برای [همه نوع] ترافیک بسته بودن
He is closed -fisted. <proverb> U آدم خسیسى است .
closed mortgage U سند رهنی غیر ازاد
closed to bicycles U دوچرخهسواریممنوع
closed to motorcycles U موتورسواریممنوع
closed to pedestrians U عبورپیادهممنوع
closed meeting U گردهمایی محرمانه
closed conference U گردهمایی محرمانه
closed meeting U نشست مسدود
closed area U منطقه ممنوعه
closed to trucks U عبورکامیونممنوع
closed fist U مشت بسته
closed variation U دفاع تاراش
closed variation U واریاسیون بسته
closed loop U حلقه مسدود
closed universe U جهان متناهی
closed subroutine U زیرروال بسته
closed universe U جهان بسته
closed mind U ذهن بسته
closed network U شبکه بسته
closed traverse U پیمایش بسته
closed sea U دریای غیر ازاد
closed traverse U خطوط متقاطع
closed sea U دریایی که جزو قلمرو کشوری باشد
closed society U جامعه بسته
closed stock U اجناس ذخیره
closed stock U اجناس انبارشده ثابت
closed subroutine U زیرروال مسدود
closed loop U حلقه بسته
closed interval U فاصله محدود [کراندار] [ریاضی]
closed defence U دفاع بسته در روی لوپس
closed economy U اقتصاد بسته
closed file U ستون بسته
closed file U فایل بسته
closed routine U روال بسته
normally closed contact U اتصال معمولا بسته
closed joint U کوربند
closed shops U موسسه کارشناسی
closed indent U دستور خرید خارجی ازفروشنده یا سازندهای خاص
closed height U حداکثر ارتفاع لیفتراک
closed group U گروه بسته
closed game U بازی بسته
closed formation U فرم بسته پیادهای
closed coil armature U ارمیچر مدار بسته
closed circuit battery U باتری با مدار بسته
closed circuit tunnel U تونل مدار بسته
closed-circuit television U تلویزیون مدار بسته
closed-circuit camera U دوربین مدار بسته
closed loop gain U بهره تقویت درطبقه بسته
closed magnetic core U هسته مغناطیسی بسته
closed jet tunnel U تونل بادی نه الزاما با مداربسته بلکه قسمت اصلی ان کاملا بسته است
closed-door meeting U مجلس جدا از مردم عمومی [سیاست]
closed footed magnet U اهنربای چنبری
closed-circuit camera U دوربین امنیتی
closed circuit television U تلویزیون مدار بسته
abel closed tester U دستگاه ابل
closed magnetic circuit U مدار مغناطیسی بسته
closed-circuit camera U دوربین نظارت
cubic closed packed structure U ساختار مکعبی تنگچین
a closed mouth catches no flies <proverb> U تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
He closed the door against the peace agreement. U تمام درها را بروی موافقتنامه صلح بست
linear system [system of linear equations] U دستگاه معادلات خطی [ریاضی]
the system of U رد مازاد ترکه متوفی به خویشان ذکورپدری
the system of U the which by ininheritance agnatisation the passedto is state the residueof agnates male تعصیب
c.g.s. system U دستگاه سگث
value system U نظام ارزشها
i.f.f. system U دستگاه تشخیص
cw system U سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
p system U سیستم عامل ریزکامپیوتری باامتیاز اساسی که برنامههای نوشته شده برای ان روی محدوده گستردهای ازماشینهای گوناگون کار میکند
system U همستاد روش
system U نظام
system U سلسله رشته
system U اسلوب
system U هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
system U همست
system U دستگاه
system U جهاز
system U طرز اسلوب
system U قاعده رویه
system U نظم منظومه
an system U سیستم الکترونیکی نیروی زمینی و دریایی
system U سامانه
system U طریقه
system U اصول وجود
system U سیستم
system U ترتیب
system U روش اصول
system U نظام سیستم
system U تشکیلات
system U سازمان
system U سازگان
system U مجموعه سازمان
system U طرز روش
system U نظم ترتیب
system U رشته دستگاه
system U سلسله
system U مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
system U منظومه
physiocratic system U روش اقتصادی فیزیوکراتها عقیده به اینکه تنها زمین عامل تولید است
phonetic system U سیستم صوتی
payroll system U سیستم پرداخت حقوق
parallel system U شبکه موازی
open system U سیستم باز
rhombic system U دستگاه راست گوشه
ragozin system U سیستم راگوزین در گامبی وزیر شطرنج
supervisory system U سیستم نافر
orthorhomobic system U دستگاه راست گوشه
smyslov system U سیستم اسمیسلوف در دفاع گرونفلد
sewerage system U شبکه فاضلاب
sewage system U شبکه فاضلاب
serfdom system U نظام سرفی
serfdom system U نظام رعیتی
secure system U سیستمی که بدون اجازه قابل دستیابی نیست
second signal system U دستگاه علامتی دوم
russian system U سیستم روسی در دفاع گرونفلد
rotation system U توزیع تناوبی
road system U شبکه راهسازی
social system U نظام اجتماعی
software system U سیستم نرم افزاری
spoils system U سیستم تقسیم مناسب دولتی بین اعضاء حزب حاکم
system analysis U انالیز سیستم
system analysis U تحلیل سازگان
system analysis U روش تجزیه وتحلیل جریان کار
system analysis U سیستم انالیز
system analysis U تحلیل سیستم
synchronous system U سیستم همگام
symmetrical system U جریان متقارن
swiss system U نوعی روش تعیین حریف در مسابقات شطرنج
swiss system U سیستم سویس
road system U شبکه راهها
rhombohedral system U دستگاه لوزوجهی
respiratory system U دستگاه تنفسی
price system U نسبت و رابطه قیمتها با هم
price system U نظام قیمتی
price system U نظام قیمت
practical system U دستگاه یکانهای عملی
power system U سیستم قدرت سیستم انرژی
power system U شبکه نیرو
polyphase system U دستگاه چندفاز
point system U شرط بندی براساس امتیاز
planning system U نظام برنامه ریزی
planetary system U شمسی
ptolemaic system U هئیت بطلیموسی
quantized system U دستگاه کوانتایی
quota system U نظام سهمیه بندی
redox system U سیستم اکسایش- کاهش
recoil system U سیستم عقب نشینی توپ
recoil system U دستگاه دافع توپ
recoil system U سیستم دافع
rationing system U نظام سهمیه بندی
rationing system U نظام جیره بندی
railway system U سیستم راه اهن
railway system U شبکه راه اهن
railroad system U سیستم راه اهن
quota system U سیستم سهمیهای
planetary system U سیستم خورشیدی
induction system U سیستم مکش
management system U سیستم مدیریت
market system U نظام بازار
maroczy system U سیستم ماروکسی در بازی چهار اسب شطرنج
mature system U سیستم کامل
total system U سیستم کامل
measuring system U سیستم سنجش
merit system U نظام شایستگی نگر
microcomputer system U سیستم ریزکامپیوتری
miniature system U خرده نظام
mixed system U نظام مختلط
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com